حسین امیرپور
حسین امیرپور
خانه
درباره من
سرآغاز
آخرین مطالب
بیمارم امشب
رفتی و گفتی که تنها می شوی
فاحشه سلام
همخوابی
با دختری دوست میشوی
ترک ما کردی ولی با هرکه هستی یار باش
فراموش کردنت سخت نیست..
چه میکنی باد!
منو ببخش اگه موهام امروزی نیست
امیرپور
نویسندگان
حسین امیرپور
(43)
۱ مطلب با کلمهی کلیدی «حسین» ثبت شده است
بوی رفتن می دهد با من مدارا کردنت
بوی رفتن می دهد با من مدارا کردنت
سخت دلتنگم برای اخم و دعوا کردنت
عطر خوبی می زنی از در که بیرون می روی
دلخورم از این همه خود را فریبا کردنت
گفتم آیا خسته ای از زندگانی پیش من؟
سخت رنجیدم من از اینگونه حاشا کردنت
گفتمت میل سفر دارم تو گفتی صبر کن
خسته ام، دلخسته از امروز و فردا کردنت
می شنیدم دیشب آن لحن پر از افسوس را
صورت گریان و آن آه و دریغا کردنت
می هراسم از نگاه خیره تو سمت در
رنگ حسرت دارد آخر این تماشا کردنت
با زبان بی زبانی حرف خود را گفته ای
می روم دیگر نمی خواهم مدارا کردنت
مرجان علیشاهی