حسین امیرپور

حسین امیرپور


بانو ! قرار ثانیه‌ها را به هم نریز

موهات را ببند و فضا را به هم نریز

بگذار در خیال خودم هی ببوسمت

رویای عاشقانه‌ی ما را به هم نریز

کمتر به فکر خط‌ ِ لب و چشم و سرمه باش

آرایش قشنگ خدا را به هم نریز

از کوچه‌ها که میگذری فکر خلق باش

اعصاب شیخ و شاه و گدا را به هم نریز

از شعر من بنوش و به رقص آی و مست شو

اما ردیف و وزن و هجا را به هم نریز

"امن یجیب" و "جاثیه" خواندم که آمدی

لطفن بمان و راز دعا را به هم نریز

میترسم این سکوت تو دیوانه‌ام کند

موهات را نبند و فضا را به هم بریز !

 

هخا هاشمی